Messages
Messages: Daily we open our inbox & read messages sent by friends; but how many times Do we open Quran & read messages sent by GOD? If u love GOD please send this to other one.
Messages:
Daily we open our inbox & read messages sent by friends; but how many times Do we open Quran & read messages sent by GOD? If u love GOD please send this to other one.
+نوشته شده در یکشنبه 87/3/26ساعت 2:42 عصرتوسط علیرضا علیزاده | نظرات ( ) | تباهی زبان شکر، سستی کرد محصول فراهم را و آخر آسمان واپس گرفت از ما همین کم را در این گندم، نمیدانم کدام ابلیس مخفی شد که قابیل مجسّم کرد فرزندان آدم را من این فصل تباهی را از آن هنگام حس کردمکه مسجد نیز پنهان کرد در خویش ابنملجم را و سقّایان این امّت ـ خداشان تشنهکُش سازد ـ بر اسماعیل و هاجر نیز بستند آب زمزم را جدا کردند دست از شانههای ما همان قومیکه میبستیم روزی شانههای زخمی هم را به جُرم هفتخوان قربانی نامردمی گشتن... نکُشت این چاه، ننگ آن برادر کُشت، رستم را ......................محمد کاظم کاظمی +نوشته شده در پنج شنبه 87/3/23ساعت 12:5 صبحتوسط علیرضا علیزاده | نظرات ( ) | این الطالب بدم المقتول بکربلا +نوشته شده در پنج شنبه 87/2/12ساعت 8:12 عصرتوسط علیرضا علیزاده | نظرات ( ) | ............................... …. Question: I"am white,I"am round but not always around.Sometimes I"am half sometimes I"am whole sometimes a slice of me is all you"ll know. Sometimes I"am light,sometimes I"am dark,sometimes I"am both? Everybody wants to walk on me But only a happy few ever have.---.what am I ? …. +نوشته شده در سه شنبه 87/2/3ساعت 12:30 صبحتوسط علیرضا علیزاده | نظرات ( ) | کرسی زمستانی کرسی زمستانی باز هم- صحبت فرداست قرار ماها باز هم- خیر ندیدیم از این فرداها چقدر پای همین وعدهی تو پیر شدند جگر" مادرها" موی سر" باباها" سیزده قرن گذشته همهاش فردا بود پس چه شد آمدنِ آن نفر فرداها سیزده قرن نفسهای زمین پر شده از "پسر فاطمه" ها ای" پسر زهرا"ها سیزده قرن، تو آنجایی و ما اینجائیم چه کنم راه به آنجا ببرند اینجاها خُب بگوئید بمیرید اگر قسمت نیست دیدن یک نفر از ... یک نفر از آقاها باز کرسی زمستانی ما گرم نشد باز هم سرد گذشتند، شب یلداها علیاکبر لطیفیان +نوشته شده در جمعه 87/1/30ساعت 1:4 صبحتوسط علیرضا علیزاده | نظرات ( ) | گرفتاری دل به خرابات روم بهر نگهداری دل تا بر پیر کنم شکوه ز بیماری دل دل شب و روز بسوزد ز غم عشق بتان من بسازم به غم و رنج و گرفتاری دل خواب هرگز نکند آنکه دلش بیدار است ما شبی صبح نکردیم به بیداری دل اشک من سرخ و رخم زرد شد و موی سپید روز من گشت چو شب بهر سیه کاری دل هرچه کردیم علاج دل بیمار نشد تنگ شد حوصله از دست پرستاری دل چه زیان ها که نمودم ز ره دلخواهی چه ملامت که کشیدم به هواداری دل ای فنا چاره دردی نتوان کرد مگر اشک خونین و دعای سحر و زاری دل ملا علی همدانی ( رضوان الله تعالی علیه ) +نوشته شده در شنبه 87/1/24ساعت 10:4 عصرتوسط علیرضا علیزاده | نظرات ( ) | چشم انتظار مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف انتظار مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف ایام بگذرانم در انتظار مهدیقدر و دخان بخوانم در انتظار مهدیای که مرا بخوانی تخفی الصدور دانیهر دم بود فغانم در انتظار مهدیدستی به سرگذارم دستی به سینه دارمالغوث و الامانم در انتظار مهدیابر کرم بباران بر کوی سربدارانبر کف گرفته جانم در انتظار مهدیدر بین هر مناجات با وعده ملاقاتساعات بگذرانم در انتظار مهدیشب تا سحر بسوزم دیده به در بدوزمچون شمع نیمه جانم در انتظار مهدیجمعه به جمعه نالم ناله برد مجالمیاسین و ندبه خوانم در انتظار مهدیمن نذر صبح نورم وقف شب ظهورمزنده اگر بمانم در انتظار مهدیهر لحظه دارم امید بینم جمال خورشیدمانند سایبانم در انتظار مهدیدانی که اهل دردم شب گرد و کوچه گردمهر سو سری کشانم در انتظار مهدیباشد گواه صبرم چشمان پر ز ابرموین اشک خونفشانم در انتظار مهدیبا سوره تبارک در این مه مبارکهمچون فرشتگانم در انتظار مهدیگر قلب خسته دارم شمشیر بسته دارمپیرم ولی جوانم در انتظار مهدیای پیک هر شب من لبیک بر لب مناین است ارمغانم در انتظار مهدیاللهم عجل لولیک الفرج والعافیـة والنصر واجعلنا من خیر انصاره واعوانه والمستشهدین بین یدیه +نوشته شده در جمعه 87/1/23ساعت 12:38 صبحتوسط علیرضا علیزاده | نظرات ( ) | فال نیک گفتی: غزل بگو! چه بگویم؟ مجال کو؟شیرین من، برای غزل شور و حال کو؟ پر می زند دلم به هوای غزل، ولیگیرم هوای پر زدنم هست، بال کو؟ گیرم به فال نیک بگیرم بهار راچشم و دلی برای تماشا و فال کو؟ تقویم چارفصل دلم را ورق زدمآن برگهای سبزِِ سرآغاز سال کو؟ رفتیم و پرسش دل ما بی جواب ماندحال سؤال و حوصله قیل و قال کو؟زنده یاد قیصر امین پور +نوشته شده در چهارشنبه 87/1/21ساعت 12:53 صبحتوسط علیرضا علیزاده | نظرات ( ) | اگر دل دلیل است سراپا اگر زرد و پژمرده ایمولى دل به پائیز نسپرده ایمچو گلدان خالى لب پنجرهپر از خاطرات ترک خورده ایماگر داغ دل بود، ما دیده ایماگر خون دل بود، ما خورده ایماگر دل دلیل است، آورده ایماگر داغ شرط است، ما برده ایماگر دشنه دشمنان، گردنیماگر خنجر دوستان، گرده ایمگواهى بخواهید، اینک گواههمین زخم هایى که نشمرده ایم!دلى سر بلند و سرى سر به زیراز این دست عمرى به سر برده ایمزنده یاد قیصر امین پور +نوشته شده در چهارشنبه 87/1/21ساعت 12:51 صبحتوسط علیرضا علیزاده | نظرات ( ) | لحظه های کاغذی خسته ام از آرزوها ، آرزوهای شعاریشوق پرواز مجازی ، بالهای استعاری لحظه های کاغذی را، روز و شب تکرار کردنخاطرات بایگانی،زندگی های اداری آفتاب زرد و غمگین ، پله های رو به پایینسقفهای سرد و سنگین ، آسمانهای اجاری با نگاهی سر شکسته،چشمهایی پینه بستهخسته از درهای بسته، خسته از چشم انتظاری صندلی های خمیده،میزهای صف کشیدهخنده های لب پریده ، گریه های اختیاری عصر جدول های خالی، پارک های این حوالیپرسه های بی خیالی، نیمکت های خماری رو نوشت روزها را،روی هم سنجاق کردم:شنبه های بی پناهی ، جمعه های بی قراری عاقبت پرونده ام را،با غبار آرزوهاخاک خواهد بست روزی ، باد خواهد برد باری روی میز خالی من، صفحه ی باز حوادثدر ستون تسلیتها ، نامی از ما یادگاری (برگرفته از گزیده اشعار قیصرامین پور/ انتشارات مروارید) +نوشته شده در چهارشنبه 87/1/21ساعت 12:49 صبحتوسط علیرضا علیزاده | نظرات ( ) | 1 2 >
تباهی
زبان شکر، سستی کرد محصول فراهم را و آخر آسمان واپس گرفت از ما همین کم را در این گندم، نمیدانم کدام ابلیس مخفی شد که قابیل مجسّم کرد فرزندان آدم را من این فصل تباهی را از آن هنگام حس کردمکه مسجد نیز پنهان کرد در خویش ابنملجم را و سقّایان این امّت ـ خداشان تشنهکُش سازد ـ بر اسماعیل و هاجر نیز بستند آب زمزم را جدا کردند دست از شانههای ما همان قومیکه میبستیم روزی شانههای زخمی هم را به جُرم هفتخوان قربانی نامردمی گشتن... نکُشت این چاه، ننگ آن برادر کُشت، رستم را ......................محمد کاظم کاظمی
+نوشته شده در پنج شنبه 87/3/23ساعت 12:5 صبحتوسط علیرضا علیزاده | نظرات ( ) | این الطالب بدم المقتول بکربلا +نوشته شده در پنج شنبه 87/2/12ساعت 8:12 عصرتوسط علیرضا علیزاده | نظرات ( ) | ............................... …. Question: I"am white,I"am round but not always around.Sometimes I"am half sometimes I"am whole sometimes a slice of me is all you"ll know. Sometimes I"am light,sometimes I"am dark,sometimes I"am both? Everybody wants to walk on me But only a happy few ever have.---.what am I ? …. +نوشته شده در سه شنبه 87/2/3ساعت 12:30 صبحتوسط علیرضا علیزاده | نظرات ( ) | کرسی زمستانی کرسی زمستانی باز هم- صحبت فرداست قرار ماها باز هم- خیر ندیدیم از این فرداها چقدر پای همین وعدهی تو پیر شدند جگر" مادرها" موی سر" باباها" سیزده قرن گذشته همهاش فردا بود پس چه شد آمدنِ آن نفر فرداها سیزده قرن نفسهای زمین پر شده از "پسر فاطمه" ها ای" پسر زهرا"ها سیزده قرن، تو آنجایی و ما اینجائیم چه کنم راه به آنجا ببرند اینجاها خُب بگوئید بمیرید اگر قسمت نیست دیدن یک نفر از ... یک نفر از آقاها باز کرسی زمستانی ما گرم نشد باز هم سرد گذشتند، شب یلداها علیاکبر لطیفیان +نوشته شده در جمعه 87/1/30ساعت 1:4 صبحتوسط علیرضا علیزاده | نظرات ( ) | گرفتاری دل به خرابات روم بهر نگهداری دل تا بر پیر کنم شکوه ز بیماری دل دل شب و روز بسوزد ز غم عشق بتان من بسازم به غم و رنج و گرفتاری دل خواب هرگز نکند آنکه دلش بیدار است ما شبی صبح نکردیم به بیداری دل اشک من سرخ و رخم زرد شد و موی سپید روز من گشت چو شب بهر سیه کاری دل هرچه کردیم علاج دل بیمار نشد تنگ شد حوصله از دست پرستاری دل چه زیان ها که نمودم ز ره دلخواهی چه ملامت که کشیدم به هواداری دل ای فنا چاره دردی نتوان کرد مگر اشک خونین و دعای سحر و زاری دل ملا علی همدانی ( رضوان الله تعالی علیه ) +نوشته شده در شنبه 87/1/24ساعت 10:4 عصرتوسط علیرضا علیزاده | نظرات ( ) | چشم انتظار مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف انتظار مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف ایام بگذرانم در انتظار مهدیقدر و دخان بخوانم در انتظار مهدیای که مرا بخوانی تخفی الصدور دانیهر دم بود فغانم در انتظار مهدیدستی به سرگذارم دستی به سینه دارمالغوث و الامانم در انتظار مهدیابر کرم بباران بر کوی سربدارانبر کف گرفته جانم در انتظار مهدیدر بین هر مناجات با وعده ملاقاتساعات بگذرانم در انتظار مهدیشب تا سحر بسوزم دیده به در بدوزمچون شمع نیمه جانم در انتظار مهدیجمعه به جمعه نالم ناله برد مجالمیاسین و ندبه خوانم در انتظار مهدیمن نذر صبح نورم وقف شب ظهورمزنده اگر بمانم در انتظار مهدیهر لحظه دارم امید بینم جمال خورشیدمانند سایبانم در انتظار مهدیدانی که اهل دردم شب گرد و کوچه گردمهر سو سری کشانم در انتظار مهدیباشد گواه صبرم چشمان پر ز ابرموین اشک خونفشانم در انتظار مهدیبا سوره تبارک در این مه مبارکهمچون فرشتگانم در انتظار مهدیگر قلب خسته دارم شمشیر بسته دارمپیرم ولی جوانم در انتظار مهدیای پیک هر شب من لبیک بر لب مناین است ارمغانم در انتظار مهدیاللهم عجل لولیک الفرج والعافیـة والنصر واجعلنا من خیر انصاره واعوانه والمستشهدین بین یدیه +نوشته شده در جمعه 87/1/23ساعت 12:38 صبحتوسط علیرضا علیزاده | نظرات ( ) | فال نیک گفتی: غزل بگو! چه بگویم؟ مجال کو؟شیرین من، برای غزل شور و حال کو؟ پر می زند دلم به هوای غزل، ولیگیرم هوای پر زدنم هست، بال کو؟ گیرم به فال نیک بگیرم بهار راچشم و دلی برای تماشا و فال کو؟ تقویم چارفصل دلم را ورق زدمآن برگهای سبزِِ سرآغاز سال کو؟ رفتیم و پرسش دل ما بی جواب ماندحال سؤال و حوصله قیل و قال کو؟زنده یاد قیصر امین پور +نوشته شده در چهارشنبه 87/1/21ساعت 12:53 صبحتوسط علیرضا علیزاده | نظرات ( ) | اگر دل دلیل است سراپا اگر زرد و پژمرده ایمولى دل به پائیز نسپرده ایمچو گلدان خالى لب پنجرهپر از خاطرات ترک خورده ایماگر داغ دل بود، ما دیده ایماگر خون دل بود، ما خورده ایماگر دل دلیل است، آورده ایماگر داغ شرط است، ما برده ایماگر دشنه دشمنان، گردنیماگر خنجر دوستان، گرده ایمگواهى بخواهید، اینک گواههمین زخم هایى که نشمرده ایم!دلى سر بلند و سرى سر به زیراز این دست عمرى به سر برده ایمزنده یاد قیصر امین پور +نوشته شده در چهارشنبه 87/1/21ساعت 12:51 صبحتوسط علیرضا علیزاده | نظرات ( ) | لحظه های کاغذی خسته ام از آرزوها ، آرزوهای شعاریشوق پرواز مجازی ، بالهای استعاری لحظه های کاغذی را، روز و شب تکرار کردنخاطرات بایگانی،زندگی های اداری آفتاب زرد و غمگین ، پله های رو به پایینسقفهای سرد و سنگین ، آسمانهای اجاری با نگاهی سر شکسته،چشمهایی پینه بستهخسته از درهای بسته، خسته از چشم انتظاری صندلی های خمیده،میزهای صف کشیدهخنده های لب پریده ، گریه های اختیاری عصر جدول های خالی، پارک های این حوالیپرسه های بی خیالی، نیمکت های خماری رو نوشت روزها را،روی هم سنجاق کردم:شنبه های بی پناهی ، جمعه های بی قراری عاقبت پرونده ام را،با غبار آرزوهاخاک خواهد بست روزی ، باد خواهد برد باری روی میز خالی من، صفحه ی باز حوادثدر ستون تسلیتها ، نامی از ما یادگاری (برگرفته از گزیده اشعار قیصرامین پور/ انتشارات مروارید) +نوشته شده در چهارشنبه 87/1/21ساعت 12:49 صبحتوسط علیرضا علیزاده | نظرات ( ) | 1 2 >
این الطالب بدم المقتول بکربلا
+نوشته شده در پنج شنبه 87/2/12ساعت 8:12 عصرتوسط علیرضا علیزاده | نظرات ( ) | ............................... …. Question: I"am white,I"am round but not always around.Sometimes I"am half sometimes I"am whole sometimes a slice of me is all you"ll know. Sometimes I"am light,sometimes I"am dark,sometimes I"am both? Everybody wants to walk on me But only a happy few ever have.---.what am I ? …. +نوشته شده در سه شنبه 87/2/3ساعت 12:30 صبحتوسط علیرضا علیزاده | نظرات ( ) | کرسی زمستانی کرسی زمستانی باز هم- صحبت فرداست قرار ماها باز هم- خیر ندیدیم از این فرداها چقدر پای همین وعدهی تو پیر شدند جگر" مادرها" موی سر" باباها" سیزده قرن گذشته همهاش فردا بود پس چه شد آمدنِ آن نفر فرداها سیزده قرن نفسهای زمین پر شده از "پسر فاطمه" ها ای" پسر زهرا"ها سیزده قرن، تو آنجایی و ما اینجائیم چه کنم راه به آنجا ببرند اینجاها خُب بگوئید بمیرید اگر قسمت نیست دیدن یک نفر از ... یک نفر از آقاها باز کرسی زمستانی ما گرم نشد باز هم سرد گذشتند، شب یلداها علیاکبر لطیفیان +نوشته شده در جمعه 87/1/30ساعت 1:4 صبحتوسط علیرضا علیزاده | نظرات ( ) | گرفتاری دل به خرابات روم بهر نگهداری دل تا بر پیر کنم شکوه ز بیماری دل دل شب و روز بسوزد ز غم عشق بتان من بسازم به غم و رنج و گرفتاری دل خواب هرگز نکند آنکه دلش بیدار است ما شبی صبح نکردیم به بیداری دل اشک من سرخ و رخم زرد شد و موی سپید روز من گشت چو شب بهر سیه کاری دل هرچه کردیم علاج دل بیمار نشد تنگ شد حوصله از دست پرستاری دل چه زیان ها که نمودم ز ره دلخواهی چه ملامت که کشیدم به هواداری دل ای فنا چاره دردی نتوان کرد مگر اشک خونین و دعای سحر و زاری دل ملا علی همدانی ( رضوان الله تعالی علیه ) +نوشته شده در شنبه 87/1/24ساعت 10:4 عصرتوسط علیرضا علیزاده | نظرات ( ) | چشم انتظار مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف انتظار مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف ایام بگذرانم در انتظار مهدیقدر و دخان بخوانم در انتظار مهدیای که مرا بخوانی تخفی الصدور دانیهر دم بود فغانم در انتظار مهدیدستی به سرگذارم دستی به سینه دارمالغوث و الامانم در انتظار مهدیابر کرم بباران بر کوی سربدارانبر کف گرفته جانم در انتظار مهدیدر بین هر مناجات با وعده ملاقاتساعات بگذرانم در انتظار مهدیشب تا سحر بسوزم دیده به در بدوزمچون شمع نیمه جانم در انتظار مهدیجمعه به جمعه نالم ناله برد مجالمیاسین و ندبه خوانم در انتظار مهدیمن نذر صبح نورم وقف شب ظهورمزنده اگر بمانم در انتظار مهدیهر لحظه دارم امید بینم جمال خورشیدمانند سایبانم در انتظار مهدیدانی که اهل دردم شب گرد و کوچه گردمهر سو سری کشانم در انتظار مهدیباشد گواه صبرم چشمان پر ز ابرموین اشک خونفشانم در انتظار مهدیبا سوره تبارک در این مه مبارکهمچون فرشتگانم در انتظار مهدیگر قلب خسته دارم شمشیر بسته دارمپیرم ولی جوانم در انتظار مهدیای پیک هر شب من لبیک بر لب مناین است ارمغانم در انتظار مهدیاللهم عجل لولیک الفرج والعافیـة والنصر واجعلنا من خیر انصاره واعوانه والمستشهدین بین یدیه +نوشته شده در جمعه 87/1/23ساعت 12:38 صبحتوسط علیرضا علیزاده | نظرات ( ) | فال نیک گفتی: غزل بگو! چه بگویم؟ مجال کو؟شیرین من، برای غزل شور و حال کو؟ پر می زند دلم به هوای غزل، ولیگیرم هوای پر زدنم هست، بال کو؟ گیرم به فال نیک بگیرم بهار راچشم و دلی برای تماشا و فال کو؟ تقویم چارفصل دلم را ورق زدمآن برگهای سبزِِ سرآغاز سال کو؟ رفتیم و پرسش دل ما بی جواب ماندحال سؤال و حوصله قیل و قال کو؟زنده یاد قیصر امین پور +نوشته شده در چهارشنبه 87/1/21ساعت 12:53 صبحتوسط علیرضا علیزاده | نظرات ( ) | اگر دل دلیل است سراپا اگر زرد و پژمرده ایمولى دل به پائیز نسپرده ایمچو گلدان خالى لب پنجرهپر از خاطرات ترک خورده ایماگر داغ دل بود، ما دیده ایماگر خون دل بود، ما خورده ایماگر دل دلیل است، آورده ایماگر داغ شرط است، ما برده ایماگر دشنه دشمنان، گردنیماگر خنجر دوستان، گرده ایمگواهى بخواهید، اینک گواههمین زخم هایى که نشمرده ایم!دلى سر بلند و سرى سر به زیراز این دست عمرى به سر برده ایمزنده یاد قیصر امین پور +نوشته شده در چهارشنبه 87/1/21ساعت 12:51 صبحتوسط علیرضا علیزاده | نظرات ( ) | لحظه های کاغذی خسته ام از آرزوها ، آرزوهای شعاریشوق پرواز مجازی ، بالهای استعاری لحظه های کاغذی را، روز و شب تکرار کردنخاطرات بایگانی،زندگی های اداری آفتاب زرد و غمگین ، پله های رو به پایینسقفهای سرد و سنگین ، آسمانهای اجاری با نگاهی سر شکسته،چشمهایی پینه بستهخسته از درهای بسته، خسته از چشم انتظاری صندلی های خمیده،میزهای صف کشیدهخنده های لب پریده ، گریه های اختیاری عصر جدول های خالی، پارک های این حوالیپرسه های بی خیالی، نیمکت های خماری رو نوشت روزها را،روی هم سنجاق کردم:شنبه های بی پناهی ، جمعه های بی قراری عاقبت پرونده ام را،با غبار آرزوهاخاک خواهد بست روزی ، باد خواهد برد باری روی میز خالی من، صفحه ی باز حوادثدر ستون تسلیتها ، نامی از ما یادگاری (برگرفته از گزیده اشعار قیصرامین پور/ انتشارات مروارید) +نوشته شده در چهارشنبه 87/1/21ساعت 12:49 صبحتوسط علیرضا علیزاده | نظرات ( ) | 1 2 >
...............................
…. Question: I"am white,I"am round but not always around.Sometimes I"am half sometimes I"am whole sometimes a slice of me is all you"ll know. Sometimes I"am light,sometimes I"am dark,sometimes I"am both? Everybody wants to walk on me But only a happy few ever have.---.what am I ? ….
….
Question:
I"am white,I"am round but not always around.Sometimes I"am half sometimes I"am whole sometimes a slice of me
is all you"ll know. Sometimes I"am light,sometimes I"am dark,sometimes I"am both? Everybody wants to walk on me But only a happy few ever have.---.what am I ?
+نوشته شده در سه شنبه 87/2/3ساعت 12:30 صبحتوسط علیرضا علیزاده | نظرات ( ) | کرسی زمستانی کرسی زمستانی باز هم- صحبت فرداست قرار ماها باز هم- خیر ندیدیم از این فرداها چقدر پای همین وعدهی تو پیر شدند جگر" مادرها" موی سر" باباها" سیزده قرن گذشته همهاش فردا بود پس چه شد آمدنِ آن نفر فرداها سیزده قرن نفسهای زمین پر شده از "پسر فاطمه" ها ای" پسر زهرا"ها سیزده قرن، تو آنجایی و ما اینجائیم چه کنم راه به آنجا ببرند اینجاها خُب بگوئید بمیرید اگر قسمت نیست دیدن یک نفر از ... یک نفر از آقاها باز کرسی زمستانی ما گرم نشد باز هم سرد گذشتند، شب یلداها علیاکبر لطیفیان +نوشته شده در جمعه 87/1/30ساعت 1:4 صبحتوسط علیرضا علیزاده | نظرات ( ) | گرفتاری دل به خرابات روم بهر نگهداری دل تا بر پیر کنم شکوه ز بیماری دل دل شب و روز بسوزد ز غم عشق بتان من بسازم به غم و رنج و گرفتاری دل خواب هرگز نکند آنکه دلش بیدار است ما شبی صبح نکردیم به بیداری دل اشک من سرخ و رخم زرد شد و موی سپید روز من گشت چو شب بهر سیه کاری دل هرچه کردیم علاج دل بیمار نشد تنگ شد حوصله از دست پرستاری دل چه زیان ها که نمودم ز ره دلخواهی چه ملامت که کشیدم به هواداری دل ای فنا چاره دردی نتوان کرد مگر اشک خونین و دعای سحر و زاری دل ملا علی همدانی ( رضوان الله تعالی علیه ) +نوشته شده در شنبه 87/1/24ساعت 10:4 عصرتوسط علیرضا علیزاده | نظرات ( ) | چشم انتظار مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف انتظار مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف ایام بگذرانم در انتظار مهدیقدر و دخان بخوانم در انتظار مهدیای که مرا بخوانی تخفی الصدور دانیهر دم بود فغانم در انتظار مهدیدستی به سرگذارم دستی به سینه دارمالغوث و الامانم در انتظار مهدیابر کرم بباران بر کوی سربدارانبر کف گرفته جانم در انتظار مهدیدر بین هر مناجات با وعده ملاقاتساعات بگذرانم در انتظار مهدیشب تا سحر بسوزم دیده به در بدوزمچون شمع نیمه جانم در انتظار مهدیجمعه به جمعه نالم ناله برد مجالمیاسین و ندبه خوانم در انتظار مهدیمن نذر صبح نورم وقف شب ظهورمزنده اگر بمانم در انتظار مهدیهر لحظه دارم امید بینم جمال خورشیدمانند سایبانم در انتظار مهدیدانی که اهل دردم شب گرد و کوچه گردمهر سو سری کشانم در انتظار مهدیباشد گواه صبرم چشمان پر ز ابرموین اشک خونفشانم در انتظار مهدیبا سوره تبارک در این مه مبارکهمچون فرشتگانم در انتظار مهدیگر قلب خسته دارم شمشیر بسته دارمپیرم ولی جوانم در انتظار مهدیای پیک هر شب من لبیک بر لب مناین است ارمغانم در انتظار مهدیاللهم عجل لولیک الفرج والعافیـة والنصر واجعلنا من خیر انصاره واعوانه والمستشهدین بین یدیه +نوشته شده در جمعه 87/1/23ساعت 12:38 صبحتوسط علیرضا علیزاده | نظرات ( ) | فال نیک گفتی: غزل بگو! چه بگویم؟ مجال کو؟شیرین من، برای غزل شور و حال کو؟ پر می زند دلم به هوای غزل، ولیگیرم هوای پر زدنم هست، بال کو؟ گیرم به فال نیک بگیرم بهار راچشم و دلی برای تماشا و فال کو؟ تقویم چارفصل دلم را ورق زدمآن برگهای سبزِِ سرآغاز سال کو؟ رفتیم و پرسش دل ما بی جواب ماندحال سؤال و حوصله قیل و قال کو؟زنده یاد قیصر امین پور +نوشته شده در چهارشنبه 87/1/21ساعت 12:53 صبحتوسط علیرضا علیزاده | نظرات ( ) | اگر دل دلیل است سراپا اگر زرد و پژمرده ایمولى دل به پائیز نسپرده ایمچو گلدان خالى لب پنجرهپر از خاطرات ترک خورده ایماگر داغ دل بود، ما دیده ایماگر خون دل بود، ما خورده ایماگر دل دلیل است، آورده ایماگر داغ شرط است، ما برده ایماگر دشنه دشمنان، گردنیماگر خنجر دوستان، گرده ایمگواهى بخواهید، اینک گواههمین زخم هایى که نشمرده ایم!دلى سر بلند و سرى سر به زیراز این دست عمرى به سر برده ایمزنده یاد قیصر امین پور +نوشته شده در چهارشنبه 87/1/21ساعت 12:51 صبحتوسط علیرضا علیزاده | نظرات ( ) | لحظه های کاغذی خسته ام از آرزوها ، آرزوهای شعاریشوق پرواز مجازی ، بالهای استعاری لحظه های کاغذی را، روز و شب تکرار کردنخاطرات بایگانی،زندگی های اداری آفتاب زرد و غمگین ، پله های رو به پایینسقفهای سرد و سنگین ، آسمانهای اجاری با نگاهی سر شکسته،چشمهایی پینه بستهخسته از درهای بسته، خسته از چشم انتظاری صندلی های خمیده،میزهای صف کشیدهخنده های لب پریده ، گریه های اختیاری عصر جدول های خالی، پارک های این حوالیپرسه های بی خیالی، نیمکت های خماری رو نوشت روزها را،روی هم سنجاق کردم:شنبه های بی پناهی ، جمعه های بی قراری عاقبت پرونده ام را،با غبار آرزوهاخاک خواهد بست روزی ، باد خواهد برد باری روی میز خالی من، صفحه ی باز حوادثدر ستون تسلیتها ، نامی از ما یادگاری (برگرفته از گزیده اشعار قیصرامین پور/ انتشارات مروارید) +نوشته شده در چهارشنبه 87/1/21ساعت 12:49 صبحتوسط علیرضا علیزاده | نظرات ( ) | 1 2 >
کرسی زمستانی
کرسی زمستانی باز هم- صحبت فرداست قرار ماها باز هم- خیر ندیدیم از این فرداها چقدر پای همین وعدهی تو پیر شدند جگر" مادرها" موی سر" باباها" سیزده قرن گذشته همهاش فردا بود پس چه شد آمدنِ آن نفر فرداها سیزده قرن نفسهای زمین پر شده از "پسر فاطمه" ها ای" پسر زهرا"ها سیزده قرن، تو آنجایی و ما اینجائیم چه کنم راه به آنجا ببرند اینجاها خُب بگوئید بمیرید اگر قسمت نیست دیدن یک نفر از ... یک نفر از آقاها باز کرسی زمستانی ما گرم نشد باز هم سرد گذشتند، شب یلداها علیاکبر لطیفیان
باز هم- صحبت فرداست قرار ماها
باز هم- خیر ندیدیم از این فرداها
چقدر پای همین وعدهی تو پیر شدند
جگر" مادرها" موی سر" باباها"
سیزده قرن گذشته همهاش فردا بود
پس چه شد آمدنِ آن نفر فرداها
سیزده قرن نفسهای زمین پر شده از
"پسر فاطمه" ها ای" پسر زهرا"ها
سیزده قرن، تو آنجایی و ما اینجائیم
چه کنم راه به آنجا ببرند اینجاها
خُب بگوئید بمیرید اگر قسمت نیست
دیدن یک نفر از ... یک نفر از آقاها
باز کرسی زمستانی ما گرم نشد
باز هم سرد گذشتند، شب یلداها
علیاکبر لطیفیان
+نوشته شده در جمعه 87/1/30ساعت 1:4 صبحتوسط علیرضا علیزاده | نظرات ( ) | گرفتاری دل به خرابات روم بهر نگهداری دل تا بر پیر کنم شکوه ز بیماری دل دل شب و روز بسوزد ز غم عشق بتان من بسازم به غم و رنج و گرفتاری دل خواب هرگز نکند آنکه دلش بیدار است ما شبی صبح نکردیم به بیداری دل اشک من سرخ و رخم زرد شد و موی سپید روز من گشت چو شب بهر سیه کاری دل هرچه کردیم علاج دل بیمار نشد تنگ شد حوصله از دست پرستاری دل چه زیان ها که نمودم ز ره دلخواهی چه ملامت که کشیدم به هواداری دل ای فنا چاره دردی نتوان کرد مگر اشک خونین و دعای سحر و زاری دل ملا علی همدانی ( رضوان الله تعالی علیه ) +نوشته شده در شنبه 87/1/24ساعت 10:4 عصرتوسط علیرضا علیزاده | نظرات ( ) | چشم انتظار مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف انتظار مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف ایام بگذرانم در انتظار مهدیقدر و دخان بخوانم در انتظار مهدیای که مرا بخوانی تخفی الصدور دانیهر دم بود فغانم در انتظار مهدیدستی به سرگذارم دستی به سینه دارمالغوث و الامانم در انتظار مهدیابر کرم بباران بر کوی سربدارانبر کف گرفته جانم در انتظار مهدیدر بین هر مناجات با وعده ملاقاتساعات بگذرانم در انتظار مهدیشب تا سحر بسوزم دیده به در بدوزمچون شمع نیمه جانم در انتظار مهدیجمعه به جمعه نالم ناله برد مجالمیاسین و ندبه خوانم در انتظار مهدیمن نذر صبح نورم وقف شب ظهورمزنده اگر بمانم در انتظار مهدیهر لحظه دارم امید بینم جمال خورشیدمانند سایبانم در انتظار مهدیدانی که اهل دردم شب گرد و کوچه گردمهر سو سری کشانم در انتظار مهدیباشد گواه صبرم چشمان پر ز ابرموین اشک خونفشانم در انتظار مهدیبا سوره تبارک در این مه مبارکهمچون فرشتگانم در انتظار مهدیگر قلب خسته دارم شمشیر بسته دارمپیرم ولی جوانم در انتظار مهدیای پیک هر شب من لبیک بر لب مناین است ارمغانم در انتظار مهدیاللهم عجل لولیک الفرج والعافیـة والنصر واجعلنا من خیر انصاره واعوانه والمستشهدین بین یدیه +نوشته شده در جمعه 87/1/23ساعت 12:38 صبحتوسط علیرضا علیزاده | نظرات ( ) | فال نیک گفتی: غزل بگو! چه بگویم؟ مجال کو؟شیرین من، برای غزل شور و حال کو؟ پر می زند دلم به هوای غزل، ولیگیرم هوای پر زدنم هست، بال کو؟ گیرم به فال نیک بگیرم بهار راچشم و دلی برای تماشا و فال کو؟ تقویم چارفصل دلم را ورق زدمآن برگهای سبزِِ سرآغاز سال کو؟ رفتیم و پرسش دل ما بی جواب ماندحال سؤال و حوصله قیل و قال کو؟زنده یاد قیصر امین پور +نوشته شده در چهارشنبه 87/1/21ساعت 12:53 صبحتوسط علیرضا علیزاده | نظرات ( ) | اگر دل دلیل است سراپا اگر زرد و پژمرده ایمولى دل به پائیز نسپرده ایمچو گلدان خالى لب پنجرهپر از خاطرات ترک خورده ایماگر داغ دل بود، ما دیده ایماگر خون دل بود، ما خورده ایماگر دل دلیل است، آورده ایماگر داغ شرط است، ما برده ایماگر دشنه دشمنان، گردنیماگر خنجر دوستان، گرده ایمگواهى بخواهید، اینک گواههمین زخم هایى که نشمرده ایم!دلى سر بلند و سرى سر به زیراز این دست عمرى به سر برده ایمزنده یاد قیصر امین پور +نوشته شده در چهارشنبه 87/1/21ساعت 12:51 صبحتوسط علیرضا علیزاده | نظرات ( ) | لحظه های کاغذی خسته ام از آرزوها ، آرزوهای شعاریشوق پرواز مجازی ، بالهای استعاری لحظه های کاغذی را، روز و شب تکرار کردنخاطرات بایگانی،زندگی های اداری آفتاب زرد و غمگین ، پله های رو به پایینسقفهای سرد و سنگین ، آسمانهای اجاری با نگاهی سر شکسته،چشمهایی پینه بستهخسته از درهای بسته، خسته از چشم انتظاری صندلی های خمیده،میزهای صف کشیدهخنده های لب پریده ، گریه های اختیاری عصر جدول های خالی، پارک های این حوالیپرسه های بی خیالی، نیمکت های خماری رو نوشت روزها را،روی هم سنجاق کردم:شنبه های بی پناهی ، جمعه های بی قراری عاقبت پرونده ام را،با غبار آرزوهاخاک خواهد بست روزی ، باد خواهد برد باری روی میز خالی من، صفحه ی باز حوادثدر ستون تسلیتها ، نامی از ما یادگاری (برگرفته از گزیده اشعار قیصرامین پور/ انتشارات مروارید) +نوشته شده در چهارشنبه 87/1/21ساعت 12:49 صبحتوسط علیرضا علیزاده | نظرات ( ) | 1 2 >
گرفتاری دل
به خرابات روم بهر نگهداری دل تا بر پیر کنم شکوه ز بیماری دل دل شب و روز بسوزد ز غم عشق بتان من بسازم به غم و رنج و گرفتاری دل خواب هرگز نکند آنکه دلش بیدار است ما شبی صبح نکردیم به بیداری دل اشک من سرخ و رخم زرد شد و موی سپید روز من گشت چو شب بهر سیه کاری دل هرچه کردیم علاج دل بیمار نشد تنگ شد حوصله از دست پرستاری دل چه زیان ها که نمودم ز ره دلخواهی چه ملامت که کشیدم به هواداری دل ای فنا چاره دردی نتوان کرد مگر اشک خونین و دعای سحر و زاری دل ملا علی همدانی ( رضوان الله تعالی علیه )
به خرابات روم بهر نگهداری دل
تا بر پیر کنم شکوه ز بیماری دل دل شب و روز بسوزد ز غم عشق بتان
من بسازم به غم و رنج و گرفتاری دل
خواب هرگز نکند آنکه دلش بیدار است
ما شبی صبح نکردیم به بیداری دل
اشک من سرخ و رخم زرد شد و موی سپید
روز من گشت چو شب بهر سیه کاری دل
هرچه کردیم علاج دل بیمار نشد
تنگ شد حوصله از دست پرستاری دل
چه زیان ها که نمودم ز ره دلخواهی
چه ملامت که کشیدم به هواداری دل
ای فنا چاره دردی نتوان کرد مگر
اشک خونین و دعای سحر و زاری دل
ملا علی همدانی ( رضوان الله تعالی علیه )
+نوشته شده در شنبه 87/1/24ساعت 10:4 عصرتوسط علیرضا علیزاده | نظرات ( ) | چشم انتظار مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف انتظار مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف ایام بگذرانم در انتظار مهدیقدر و دخان بخوانم در انتظار مهدیای که مرا بخوانی تخفی الصدور دانیهر دم بود فغانم در انتظار مهدیدستی به سرگذارم دستی به سینه دارمالغوث و الامانم در انتظار مهدیابر کرم بباران بر کوی سربدارانبر کف گرفته جانم در انتظار مهدیدر بین هر مناجات با وعده ملاقاتساعات بگذرانم در انتظار مهدیشب تا سحر بسوزم دیده به در بدوزمچون شمع نیمه جانم در انتظار مهدیجمعه به جمعه نالم ناله برد مجالمیاسین و ندبه خوانم در انتظار مهدیمن نذر صبح نورم وقف شب ظهورمزنده اگر بمانم در انتظار مهدیهر لحظه دارم امید بینم جمال خورشیدمانند سایبانم در انتظار مهدیدانی که اهل دردم شب گرد و کوچه گردمهر سو سری کشانم در انتظار مهدیباشد گواه صبرم چشمان پر ز ابرموین اشک خونفشانم در انتظار مهدیبا سوره تبارک در این مه مبارکهمچون فرشتگانم در انتظار مهدیگر قلب خسته دارم شمشیر بسته دارمپیرم ولی جوانم در انتظار مهدیای پیک هر شب من لبیک بر لب مناین است ارمغانم در انتظار مهدیاللهم عجل لولیک الفرج والعافیـة والنصر واجعلنا من خیر انصاره واعوانه والمستشهدین بین یدیه +نوشته شده در جمعه 87/1/23ساعت 12:38 صبحتوسط علیرضا علیزاده | نظرات ( ) | فال نیک گفتی: غزل بگو! چه بگویم؟ مجال کو؟شیرین من، برای غزل شور و حال کو؟ پر می زند دلم به هوای غزل، ولیگیرم هوای پر زدنم هست، بال کو؟ گیرم به فال نیک بگیرم بهار راچشم و دلی برای تماشا و فال کو؟ تقویم چارفصل دلم را ورق زدمآن برگهای سبزِِ سرآغاز سال کو؟ رفتیم و پرسش دل ما بی جواب ماندحال سؤال و حوصله قیل و قال کو؟زنده یاد قیصر امین پور +نوشته شده در چهارشنبه 87/1/21ساعت 12:53 صبحتوسط علیرضا علیزاده | نظرات ( ) | اگر دل دلیل است سراپا اگر زرد و پژمرده ایمولى دل به پائیز نسپرده ایمچو گلدان خالى لب پنجرهپر از خاطرات ترک خورده ایماگر داغ دل بود، ما دیده ایماگر خون دل بود، ما خورده ایماگر دل دلیل است، آورده ایماگر داغ شرط است، ما برده ایماگر دشنه دشمنان، گردنیماگر خنجر دوستان، گرده ایمگواهى بخواهید، اینک گواههمین زخم هایى که نشمرده ایم!دلى سر بلند و سرى سر به زیراز این دست عمرى به سر برده ایمزنده یاد قیصر امین پور +نوشته شده در چهارشنبه 87/1/21ساعت 12:51 صبحتوسط علیرضا علیزاده | نظرات ( ) | لحظه های کاغذی خسته ام از آرزوها ، آرزوهای شعاریشوق پرواز مجازی ، بالهای استعاری لحظه های کاغذی را، روز و شب تکرار کردنخاطرات بایگانی،زندگی های اداری آفتاب زرد و غمگین ، پله های رو به پایینسقفهای سرد و سنگین ، آسمانهای اجاری با نگاهی سر شکسته،چشمهایی پینه بستهخسته از درهای بسته، خسته از چشم انتظاری صندلی های خمیده،میزهای صف کشیدهخنده های لب پریده ، گریه های اختیاری عصر جدول های خالی، پارک های این حوالیپرسه های بی خیالی، نیمکت های خماری رو نوشت روزها را،روی هم سنجاق کردم:شنبه های بی پناهی ، جمعه های بی قراری عاقبت پرونده ام را،با غبار آرزوهاخاک خواهد بست روزی ، باد خواهد برد باری روی میز خالی من، صفحه ی باز حوادثدر ستون تسلیتها ، نامی از ما یادگاری (برگرفته از گزیده اشعار قیصرامین پور/ انتشارات مروارید) +نوشته شده در چهارشنبه 87/1/21ساعت 12:49 صبحتوسط علیرضا علیزاده | نظرات ( ) | 1 2 >
چشم انتظار مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف
انتظار مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف ایام بگذرانم در انتظار مهدیقدر و دخان بخوانم در انتظار مهدیای که مرا بخوانی تخفی الصدور دانیهر دم بود فغانم در انتظار مهدیدستی به سرگذارم دستی به سینه دارمالغوث و الامانم در انتظار مهدیابر کرم بباران بر کوی سربدارانبر کف گرفته جانم در انتظار مهدیدر بین هر مناجات با وعده ملاقاتساعات بگذرانم در انتظار مهدیشب تا سحر بسوزم دیده به در بدوزمچون شمع نیمه جانم در انتظار مهدیجمعه به جمعه نالم ناله برد مجالمیاسین و ندبه خوانم در انتظار مهدیمن نذر صبح نورم وقف شب ظهورمزنده اگر بمانم در انتظار مهدیهر لحظه دارم امید بینم جمال خورشیدمانند سایبانم در انتظار مهدیدانی که اهل دردم شب گرد و کوچه گردمهر سو سری کشانم در انتظار مهدیباشد گواه صبرم چشمان پر ز ابرموین اشک خونفشانم در انتظار مهدیبا سوره تبارک در این مه مبارکهمچون فرشتگانم در انتظار مهدیگر قلب خسته دارم شمشیر بسته دارمپیرم ولی جوانم در انتظار مهدیای پیک هر شب من لبیک بر لب مناین است ارمغانم در انتظار مهدیاللهم عجل لولیک الفرج والعافیـة والنصر واجعلنا من خیر انصاره واعوانه والمستشهدین بین یدیه
انتظار مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف
ایام بگذرانم در انتظار مهدیقدر و دخان بخوانم در انتظار مهدیای که مرا بخوانی تخفی الصدور دانیهر دم بود فغانم در انتظار مهدیدستی به سرگذارم دستی به سینه دارمالغوث و الامانم در انتظار مهدیابر کرم بباران بر کوی سربدارانبر کف گرفته جانم در انتظار مهدیدر بین هر مناجات با وعده ملاقاتساعات بگذرانم در انتظار مهدیشب تا سحر بسوزم دیده به در بدوزمچون شمع نیمه جانم در انتظار مهدیجمعه به جمعه نالم ناله برد مجالمیاسین و ندبه خوانم در انتظار مهدیمن نذر صبح نورم وقف شب ظهورمزنده اگر بمانم در انتظار مهدیهر لحظه دارم امید بینم جمال خورشیدمانند سایبانم در انتظار مهدیدانی که اهل دردم شب گرد و کوچه گردمهر سو سری کشانم در انتظار مهدیباشد گواه صبرم چشمان پر ز ابرموین اشک خونفشانم در انتظار مهدیبا سوره تبارک در این مه مبارکهمچون فرشتگانم در انتظار مهدیگر قلب خسته دارم شمشیر بسته دارمپیرم ولی جوانم در انتظار مهدیای پیک هر شب من لبیک بر لب مناین است ارمغانم در انتظار مهدیاللهم عجل لولیک الفرج والعافیـة والنصر واجعلنا من خیر انصاره واعوانه والمستشهدین بین یدیه
+نوشته شده در جمعه 87/1/23ساعت 12:38 صبحتوسط علیرضا علیزاده | نظرات ( ) | فال نیک گفتی: غزل بگو! چه بگویم؟ مجال کو؟شیرین من، برای غزل شور و حال کو؟ پر می زند دلم به هوای غزل، ولیگیرم هوای پر زدنم هست، بال کو؟ گیرم به فال نیک بگیرم بهار راچشم و دلی برای تماشا و فال کو؟ تقویم چارفصل دلم را ورق زدمآن برگهای سبزِِ سرآغاز سال کو؟ رفتیم و پرسش دل ما بی جواب ماندحال سؤال و حوصله قیل و قال کو؟زنده یاد قیصر امین پور +نوشته شده در چهارشنبه 87/1/21ساعت 12:53 صبحتوسط علیرضا علیزاده | نظرات ( ) | اگر دل دلیل است سراپا اگر زرد و پژمرده ایمولى دل به پائیز نسپرده ایمچو گلدان خالى لب پنجرهپر از خاطرات ترک خورده ایماگر داغ دل بود، ما دیده ایماگر خون دل بود، ما خورده ایماگر دل دلیل است، آورده ایماگر داغ شرط است، ما برده ایماگر دشنه دشمنان، گردنیماگر خنجر دوستان، گرده ایمگواهى بخواهید، اینک گواههمین زخم هایى که نشمرده ایم!دلى سر بلند و سرى سر به زیراز این دست عمرى به سر برده ایمزنده یاد قیصر امین پور +نوشته شده در چهارشنبه 87/1/21ساعت 12:51 صبحتوسط علیرضا علیزاده | نظرات ( ) | لحظه های کاغذی خسته ام از آرزوها ، آرزوهای شعاریشوق پرواز مجازی ، بالهای استعاری لحظه های کاغذی را، روز و شب تکرار کردنخاطرات بایگانی،زندگی های اداری آفتاب زرد و غمگین ، پله های رو به پایینسقفهای سرد و سنگین ، آسمانهای اجاری با نگاهی سر شکسته،چشمهایی پینه بستهخسته از درهای بسته، خسته از چشم انتظاری صندلی های خمیده،میزهای صف کشیدهخنده های لب پریده ، گریه های اختیاری عصر جدول های خالی، پارک های این حوالیپرسه های بی خیالی، نیمکت های خماری رو نوشت روزها را،روی هم سنجاق کردم:شنبه های بی پناهی ، جمعه های بی قراری عاقبت پرونده ام را،با غبار آرزوهاخاک خواهد بست روزی ، باد خواهد برد باری روی میز خالی من، صفحه ی باز حوادثدر ستون تسلیتها ، نامی از ما یادگاری (برگرفته از گزیده اشعار قیصرامین پور/ انتشارات مروارید) +نوشته شده در چهارشنبه 87/1/21ساعت 12:49 صبحتوسط علیرضا علیزاده | نظرات ( ) | 1 2 >
فال نیک
گفتی: غزل بگو! چه بگویم؟ مجال کو؟شیرین من، برای غزل شور و حال کو؟ پر می زند دلم به هوای غزل، ولیگیرم هوای پر زدنم هست، بال کو؟ گیرم به فال نیک بگیرم بهار راچشم و دلی برای تماشا و فال کو؟ تقویم چارفصل دلم را ورق زدمآن برگهای سبزِِ سرآغاز سال کو؟ رفتیم و پرسش دل ما بی جواب ماندحال سؤال و حوصله قیل و قال کو؟زنده یاد قیصر امین پور
گفتی: غزل بگو! چه بگویم؟ مجال کو؟شیرین من، برای غزل شور و حال کو؟
پر می زند دلم به هوای غزل، ولیگیرم هوای پر زدنم هست، بال کو؟
گیرم به فال نیک بگیرم بهار راچشم و دلی برای تماشا و فال کو؟
تقویم چارفصل دلم را ورق زدمآن برگهای سبزِِ سرآغاز سال کو؟
رفتیم و پرسش دل ما بی جواب ماندحال سؤال و حوصله قیل و قال کو؟زنده یاد قیصر امین پور
+نوشته شده در چهارشنبه 87/1/21ساعت 12:53 صبحتوسط علیرضا علیزاده | نظرات ( ) | اگر دل دلیل است سراپا اگر زرد و پژمرده ایمولى دل به پائیز نسپرده ایمچو گلدان خالى لب پنجرهپر از خاطرات ترک خورده ایماگر داغ دل بود، ما دیده ایماگر خون دل بود، ما خورده ایماگر دل دلیل است، آورده ایماگر داغ شرط است، ما برده ایماگر دشنه دشمنان، گردنیماگر خنجر دوستان، گرده ایمگواهى بخواهید، اینک گواههمین زخم هایى که نشمرده ایم!دلى سر بلند و سرى سر به زیراز این دست عمرى به سر برده ایمزنده یاد قیصر امین پور +نوشته شده در چهارشنبه 87/1/21ساعت 12:51 صبحتوسط علیرضا علیزاده | نظرات ( ) | لحظه های کاغذی خسته ام از آرزوها ، آرزوهای شعاریشوق پرواز مجازی ، بالهای استعاری لحظه های کاغذی را، روز و شب تکرار کردنخاطرات بایگانی،زندگی های اداری آفتاب زرد و غمگین ، پله های رو به پایینسقفهای سرد و سنگین ، آسمانهای اجاری با نگاهی سر شکسته،چشمهایی پینه بستهخسته از درهای بسته، خسته از چشم انتظاری صندلی های خمیده،میزهای صف کشیدهخنده های لب پریده ، گریه های اختیاری عصر جدول های خالی، پارک های این حوالیپرسه های بی خیالی، نیمکت های خماری رو نوشت روزها را،روی هم سنجاق کردم:شنبه های بی پناهی ، جمعه های بی قراری عاقبت پرونده ام را،با غبار آرزوهاخاک خواهد بست روزی ، باد خواهد برد باری روی میز خالی من، صفحه ی باز حوادثدر ستون تسلیتها ، نامی از ما یادگاری (برگرفته از گزیده اشعار قیصرامین پور/ انتشارات مروارید) +نوشته شده در چهارشنبه 87/1/21ساعت 12:49 صبحتوسط علیرضا علیزاده | نظرات ( ) | 1 2 >
اگر دل دلیل است
سراپا اگر زرد و پژمرده ایمولى دل به پائیز نسپرده ایمچو گلدان خالى لب پنجرهپر از خاطرات ترک خورده ایماگر داغ دل بود، ما دیده ایماگر خون دل بود، ما خورده ایماگر دل دلیل است، آورده ایماگر داغ شرط است، ما برده ایماگر دشنه دشمنان، گردنیماگر خنجر دوستان، گرده ایمگواهى بخواهید، اینک گواههمین زخم هایى که نشمرده ایم!دلى سر بلند و سرى سر به زیراز این دست عمرى به سر برده ایمزنده یاد قیصر امین پور
+نوشته شده در چهارشنبه 87/1/21ساعت 12:51 صبحتوسط علیرضا علیزاده | نظرات ( ) | لحظه های کاغذی خسته ام از آرزوها ، آرزوهای شعاریشوق پرواز مجازی ، بالهای استعاری لحظه های کاغذی را، روز و شب تکرار کردنخاطرات بایگانی،زندگی های اداری آفتاب زرد و غمگین ، پله های رو به پایینسقفهای سرد و سنگین ، آسمانهای اجاری با نگاهی سر شکسته،چشمهایی پینه بستهخسته از درهای بسته، خسته از چشم انتظاری صندلی های خمیده،میزهای صف کشیدهخنده های لب پریده ، گریه های اختیاری عصر جدول های خالی، پارک های این حوالیپرسه های بی خیالی، نیمکت های خماری رو نوشت روزها را،روی هم سنجاق کردم:شنبه های بی پناهی ، جمعه های بی قراری عاقبت پرونده ام را،با غبار آرزوهاخاک خواهد بست روزی ، باد خواهد برد باری روی میز خالی من، صفحه ی باز حوادثدر ستون تسلیتها ، نامی از ما یادگاری (برگرفته از گزیده اشعار قیصرامین پور/ انتشارات مروارید) +نوشته شده در چهارشنبه 87/1/21ساعت 12:49 صبحتوسط علیرضا علیزاده | نظرات ( ) | 1 2 >
لحظه های کاغذی
خسته ام از آرزوها ، آرزوهای شعاریشوق پرواز مجازی ، بالهای استعاری لحظه های کاغذی را، روز و شب تکرار کردنخاطرات بایگانی،زندگی های اداری آفتاب زرد و غمگین ، پله های رو به پایینسقفهای سرد و سنگین ، آسمانهای اجاری با نگاهی سر شکسته،چشمهایی پینه بستهخسته از درهای بسته، خسته از چشم انتظاری صندلی های خمیده،میزهای صف کشیدهخنده های لب پریده ، گریه های اختیاری عصر جدول های خالی، پارک های این حوالیپرسه های بی خیالی، نیمکت های خماری رو نوشت روزها را،روی هم سنجاق کردم:شنبه های بی پناهی ، جمعه های بی قراری عاقبت پرونده ام را،با غبار آرزوهاخاک خواهد بست روزی ، باد خواهد برد باری روی میز خالی من، صفحه ی باز حوادثدر ستون تسلیتها ، نامی از ما یادگاری (برگرفته از گزیده اشعار قیصرامین پور/ انتشارات مروارید)
لحظه های کاغذی را، روز و شب تکرار کردنخاطرات بایگانی،زندگی های اداری
آفتاب زرد و غمگین ، پله های رو به پایینسقفهای سرد و سنگین ، آسمانهای اجاری
با نگاهی سر شکسته،چشمهایی پینه بستهخسته از درهای بسته، خسته از چشم انتظاری
صندلی های خمیده،میزهای صف کشیدهخنده های لب پریده ، گریه های اختیاری
عصر جدول های خالی، پارک های این حوالیپرسه های بی خیالی، نیمکت های خماری
رو نوشت روزها را،روی هم سنجاق کردم:شنبه های بی پناهی ، جمعه های بی قراری
عاقبت پرونده ام را،با غبار آرزوهاخاک خواهد بست روزی ، باد خواهد برد باری
روی میز خالی من، صفحه ی باز حوادثدر ستون تسلیتها ، نامی از ما یادگاری
(برگرفته از گزیده اشعار قیصرامین پور/ انتشارات مروارید)
+نوشته شده در چهارشنبه 87/1/21ساعت 12:49 صبحتوسط علیرضا علیزاده | نظرات ( ) | 1 2 >
ABOUT
علیرضا علیزاده
MENU
ARCHIVES
LINKS
شکوفه های زندگیبلوچستانهم رنگــــ ِ خـــیـــآلارمغان تنهایینگاه منتظرمقالات مشاوره و روانشناسی و اختلالات روانی و رفتاریحرفهای آسمانیاحساس ابریافق بیکران روح منکبوترانهنیلوفرآبیمشاوره و مقالات روانشناسیانتظارحُسنیزیارت زنده حرم امام حسین علیه السلام، بعد از ورود سمت چپ سایت کلپیامبر اعظم (صلی الله علیه و آله وسلم)زیارت زنده حرم امام رضا علیه آلاف التحیة و الثناءآدرس جدید وبلاگ دیگری که ساخته امانتظارگرا (حوزه علمیه کرج)دانلود نرم افزارهای مورد نیاز + فونت علیه السلام و ...دانلود نرم افزارهای مورد نیاز + فونت علیه السلام و ...شاعر کنار دفترش افتاد از نفسفرهنگ سالم طـــراح قـــالــب
LINKS DUMB
DESIGN
OTHER
خدمات وبلاگ نویسان-بهاربیست